اشباع کاذب!!!


#نکته ای برای تامّل

از آسیبهای جامعه دینی ،اشباع کاذب دینداران در رابطه با مفاهیم و موضوعات دینی ست.بسیاری از کلمات در زبانها میچرخد و درودیوار پر میشود از مطالب دینی ولی به اندازه گویش دینی،عمل دینی وجود ندارد. کلمات و معانی دینی که قرار بود بعد از مرحله استماع مخاطب،شورآفرین بوده و جان وی را گرم و دلش را بربایند! و وجودش را متمرکز در ان معانی کنند،در ردیف مطالب و نکات روزمره و یکبارمصرف زندگی در می ایند.مفاهیم دینی در مرحله ذهن باقی می مانند و به مرحله قلب و شورانگیزی نمی رسند.اگر مفاهیم دینی به مرحله نفوذقلبی نرسند بعدازمدتی در ذهن، حالت اشباع یافتگی کاذب را ایجاد میکنند. به نحوی که شخص به جهل مرکّب گرفتار میشود و کم کم خود را غنی از معلومات دینی و بی نیاز از تعالیم مذهبی  می پندارد.
دراین هنگام مبلّغ دین با مخاطبی مواجه  میشود که همه چیز را می داند!ولی معنای کلمات در دل و باور مخاطب رسوخ نکرده است.و هر اندازه هم مبلّغ دینی تلاش میکند نمی تواند با کلمات دینی حرکت ایجاد کند چرا که ان کلمات به کرختی و مرده گی معنا در ذهن و جان مخاطب رسیده است.
بااین توصیف ،راهکار چیست و چگونه میتوان به شورنده گی کلمات رسید؟و چه عواملی باعث مرده گی کلمات دینی در وجود مخاطب میشود؟آیا برای مبلّغ دینی  در این آسیب زایی سهمی می بینید؟


۱۳۹۶/۹/۲۲

حاج سیدرضای عزیز


با حاج آقابابایی رفتیم عیادت حاج اقا سیدرضا موسوی امام جمعه موقت زنجان.سید گرامی حدود دوماه است که مصدوم و بستری هست.بیش از سی سال است که امام جماعت مسجد سیدالشهدا (امجدیه زنجان )هستند.ظاهرا سه وعده نماز جماعت روزانه را به صورت منظم می رفتند.امام جماعت مسجد بودن کاریست به غایت سخت و دشوار.که عدم حضور امام جماعت در یک وعده نماز،غیر قابل پذیرش از سوی مامومین است!!!

29آذر1396

امشب بعد از مدتها به وبلاگ قدیمی ام سر زدم.آرام بود و اشتیاق قدیمی را از دست داده بود.به وبلاگ دوستان هم سری زدم آنها هم اکثرا وبلاگهایشان را سه چهارسالی ست که به امان خودشان ترک کرده اند.و اخرین مطالبشان بر می گردد به سالهای 92 و93

روزگاری وبلاگ از پرهیجان ترین رسانه ها بود. و نظرات مخاطبان شیرین و دلچسب.فعلا که اندروید و تلگرام ، وبلاگها را جوان مرگ کرده اند.!

آیا در این دهستان سوت و کور خانه ای مانده است!؟