کلاس مهر

آموزش دروس کلاس دوم ابتدایی و ارزشیابی دروس

کلاس مهر

آموزش دروس کلاس دوم ابتدایی و ارزشیابی دروس

تنبیه وتشویق جدید


اعمال فشار واسترس در مدارس از تنبیه بدنی مشکل ساز تر است !

فیلم مستند  مشق شب  در تاریخ 14 تیر ماه 87 از برنامه صد فیلم شبکه 3 سیما پخش گردید .  آقای عباس کیا رستمی  کار گردان – علی رضا زرینی تهیه کننده – خانم شعله دولت آبادی محقق این فیلم بوده اند . و درسال 1366  در دبستان معصومی تهران فیلمبرداری شده است .

 

         چقدر زیبا بود ! وقتی فکر می کنیم می بینیم  فکر انسان های فهیم  دست اندر کار تهیه این مستند در سال 66 یعنی 21 سال پیش  واقعا  بزرگ و شاید 40 سال جلوتر  از بقیه بوده است   . و چقدر اون پدر دانش آموزی که مدتی در خارج بود و چیزهایی می دانست ، خوب حرف زد کاش می شد آنها را پیداکرد و  دستشان را بوسید و یا به نحوی تقدیر کرد .   

        یادم هست که یک تحقیق در مورد جهان سوم دیدم( منبع دقیقش یادم نیست ولی یه جوری ربط داشت به رد یا اثبات  تئوری نیاز به موفقیت اقای مک کله لند ) که ایران هم به عنوان نمونه بزرگ جامعه آماری و  تحقیقی آن   بود  نتایج آن  جمعا در این رابطه هاست  :  ادامه مطلب

   یکی از عوامل مهم عدم نیاز به موفقیت و پیشرفت ، و از دلایل عقب ماندگی فکری و اقتصادی  کشور ایران ، ترسو بودن نسبی والدین ، حمایت بیش از حد مرضی از کودکان توسط والدین امروزی  و استرس و اضطراب  زیاد والدین امروزی ( کودکان دیروز) و فرزند محوری در زمان حال ایران  ، بر می گردد به فشار های بسیار زیاد معلمان دوره های ابتدایی و راهنمایی در نسل پیش ! ( مراقب باشیم در زمان حال، این فشار ها در قالب ها و به انحاء دیگر مشکل ساز نشود)

          کجا رفت ثمره  آنهمه فشار و استرس و اضظراب؟ مدیران و ناظم ها ومعلم های عزیز دیروزی باید  پاسخگو باشند ( البته شاید تقصیر از برنامه ریزان  تعلیم و تربیت بوده باشد )  ولی نیروی خط مقدم  این اضطراب انگیزی معلمان بوده اند .چرا اینقدر فشار ؟ آیا آن صحنه ها با  صحنه شکنجه تفاوتی داشت ؟ جایی که یک کودک کلاس اول با آن حالت مظلومانه و گریه  از ترس  تنبیه شدن برای مشق و تکلیف ( که امروزه  رونویسی دارای ارزش بسیار کم آموزشی می باشد ) نزدیک بود سکته کند . واقعا ساختگی نبود این کار با ارزش  و مستند بود . در مصاحبه با یکی از دانش آموزان کلاس دوم یا اول می گفت من آرزو دارم یک روز مهندس کامپیوتر شوم ، در حالی که گریه می کرد و می لرزید چون مشق شب گذشته را ننوشته بود و باید احتمالا تا دقایقی دیگر مورد زجر و شکنجه معلم خود در کلاس قرار می گرفت ! آن یکی می گفت می خواهم مهندس  کمیته شوم و بروم معتادان را بگیرم و فلانی را بزنم !  و هیچ کدام معنی تشویق را نمی دانستند و لی خود را کاملا " مستحق تنبیه آن هم از نوع نمره بد و کتک  می شمردند و با حالت مظلومانه و گریه می گفتند من باید تنبیه شوم ! به نظر یکی از آنها  تا دوستش عباس کنارش نمی ایستاد حاظر به پاسخگویی و مصاحبه نبود  چرا که از همان اوایل توسط معلم و والدینش  ترسو بار آمده بود و صد البته او بیگناه بود و کودک و ضمیر ی پاک اما  با قدرت روی ضمیر او حک شده بود ( توسط آقا یا خانم معلم ) ، تو باید تنبیه شوی ، تو گناه کاری ، تو نمی توانی پیشرفت کنی ، تو آدم قابل طرحی نخواهی بود ، اول باید تنبیه بشی زیرا تشویق معنی ندارد و  به همین ترتیب  ثمره آن بی عدالتی های ظریف می شود این : پدر و مادرانی ضعیف در امروز که باید لقمه نان و پنیر فرزند ابتدایی و راهنماییش را هم بگیرد و لازم بود در دهانش بگذارد و بند کفش و جمع و جور کردن وسایل هم کار مادر است ، پدر بیچاره هر روز باید جلو در مدرسه مثل لبو  سرخ و داغ شود  آن هم با ماشین !  تا فرزندش بیرون بیاید ، اگر یک روز دنبال دردانه خود نروند  دلشان می تپد و اضطراب می گیرند و دلخور هستند  و گاهی وقت بر اثر دیدن نمره کمتر از 19 دلبند خود  به یکباره بعضی از مادران لوس  و  ننر ( نو نور ) بیهوش هم می شوند چرا که فرزند  خانم همسایه  یا فرزند فلان فامیل نمره اش 20 شده است ! و او با این کار آبروی چند ساله مادر جانش را برده است ! اینها از کجا آمده آیا همه والدین نسل پیش این جور بودند ؟ مسلما " نه در کوران  فشار های زندگی دور از تمدن و شهر نشینی فجیع امروزه و انواع وسایل ارتباطی  هر کسی می توانست گلیم خود را از آب در بیاورد و لی امروز چی ؟  باید گفت خدا به داد نسل بعد برسد ... www.roz5.com

            والدین نسل بعد  یعنی همین دانش آموزان امروزی ، افرادی راحت طلب ، خواهان حمایت و سلطه ،وابسته به دیگران ، عدم اعتماد به نفس ، گرفتار دست پدرو مادر برای نمره 20 ،گرفتار دست معلم برای حفظ کردن و پاسخ دادن در شرایط بسیار منفی و تحت فشار ، گرفتار دست خرید موبایل و فیلم های ویدیو و کلیپ های موبایل و شلوار و لباس های مد روز  و مدل های مو ی سر جدید و  اینجوری ، اتاق خواب جدا و طبقه ساختمان جدا ، پول تو جیبی بیشتر از پدر ،خود را مستحق داشتن موتور و ماشین سواری، کسی حق ندارد درب اتاقش را باز کند زیرا دلش خواهد شکست ،آزاد برای رفتن به مسافرت با دوستان به شمال و جنوب کشور تا آنجا هر غلطی که دلش خواست بکند و فردا ممکن است تزریقی و مشروبی و بد کار از آب دربیاید و یا سر از پاسگاه در بیا ورد  و کلا کسی حق نداشته باشد به وی بگوید روی چشمت ابرو ست ! و ....  یکی از دلایل علافی نو جوانان و جوانان امروزه  علا وه بر فن اوری های پیشرفته و الگوهای غلط  فیلم های داخلی و خارجی ، همین والدین هستند  که توصیفشان شد  اما ....

     سوال این است : آیا امروزه این صحنه ها  در مدارس ما تکرار نمی شود ؟ آیا به جای رونویسی اجباری از اول کتاب تا آخر ، ابزار های مشابه وجود ندارد ؟ چرا  دارد  ، یکی از آنها این است که هر جلسه معلم درس بپرسد  یا هر جلسه که حالش خوش نباشد بیاید و  گیر بدهد که از اول کتاب  از تمام بچه ها درس می پرسم ! مسلم است که همه آمادگی ندارند  پس آنگاه  قلع و قمع خواهند شد !  و یا یک روز معلم به کلاس بیاید و در اثر  دعوایی که در بیرون کلاس داشته یا کسری احترام به وی یا مشکلات مالی و غیره ، عصبانی و  گرفته باشد  پس آنگاه با ابزار نمره بیافتد به جان بچه ها و درس بپرسد .  آنهم در کجا ؟ محل مجازات یعنی  پای تخته روبروی دانش آموزان دیگر ! آنهم کودک و نوجوان بیچاره  در حالی که دست و پایش می لرزد  ، خنده های معنی دار دوستان مزاحمش هم اضافه شده و  نمره تک دفتر نمره نیز جلوی چشمش ظاهر می شود و نهایت .... شاید برای اعمال مقررات و تنبیه به دفتر اعزام شود درست به سبک زمان  شادروان  ناصرالدین شاه قاجار ! واقعا وای بر حال نسل بعدی ما . ما واقعا چه تفاوتی داشته ایم با 21 سال پیش و چه تفاوتی داشته ایم با 100 سال پیش ! من خودم یاد دارم در دوران ابتدایی شلنگ و چوب ملزومات اصلی معلم بود و در زمستان سرد بچه ها را در حیاط می انداختند و بر دست و پایشان می زدند به سبک شکنجه نازی ها ! و حتی برخی از دانش آموزانی که قرار بود تنبیه شوند باید خودشان می رفتند  داخل باغ  کنار مدرسه و چوب تر مخصوص خود را از درخت بکند و بیاورد و آماده اعدام  شود !آیا از نظر شما تنبیه بدنی برای یک دانش آموز ابتدایی و راهنمایی با ترس اعدام تفاوت زیادی دارد ؟

   کاش نسل فعلی هم مقداری کم لطفی نمی کرد و قدر این آزادی نسبی را در مدارس می دانست حداقل تنبیه جسمی به طور عام کم شده آنهم از ترس پاسگاه و دادگاه و دیه ! نه تماما "  از ترس  عمل نکردن به روش های اصولی تعلیم و تربیت ! ( خانواده های امروزی معمولا با این برخوردهای ناجور  عصبانی شده و به دادگاه شکایت می کنند .

 به نظر من باید :

پرسش  در پای تخته  برداشته شود

پرسش اجباری برداشته شود

هر جلسه پرسش بر داشته شود

هر جلسه  دانش آموز وظیفه دارد از اول تا آخر کتاب  کاملا آماده باشد ، حذف شود .

ابزار نمره برای ترساندن بچه ها باید حذف شود

محیط مدرسه پر از نشاط و شادی گردد  تا رغبت برای رفتن به مدرسه بیشتر باشد

اگر قرار است معلم امتحانی بگیرد جلسه پیش با بچه ها قرار بگذارد و صفحات را مشخص کند ( مچ گیری نکند)

برخلاف مدارس پیشرفته ، در مدارس حتی الا مکان کمتر از حرفی از مرگ و نیستی و نابودی و آتش و عذاب زده شود ، و به جای آن روحیه نشاط و شادی بیشتر شود .

به جای کلاس آموزش ضمن خدمت ( در قالب امتحان و روخوانی و تست از  کتاب از معلمان  ) دارای امتیاز بی ارزش  ، دوره هایی برای یاد آوری عدم فشار و استرس بر دانش آموز بر گزار شود  تا یکبار دیگر معلمان و دبیرا یادشان بیاید  که در روش های آموزشی خطا نکنند

        البته با این حرف ها سر خود را به درد می آوریم چون تا 20 سال آ ینده  تمام مدارس حضوری در ایران تعطیل می شود و فقط آموزش و پرورش در منزل افراد و پای کامپیوتر ها ( کامپیوتر حرف ضد دینی ملی  می باشد  معذرت می خواهم رایانه! ) آموزش خواهند گرفت .

         اما آلان باید فکری کرد در این چند سال باقیمانده از عمر آموزش و پرورش منسوخ فعلی باید  یک دوره کامل تغییر روشهای اعمال مقررات سخت گیرانه و تنبیه مابانه  برگزار گردد و همه معلمان به ان ملزم شوند که به هیچ وجه از نمره برای  سرکوب و سکوت دانش آموز استفاده نکرده و روش بدتر اینکه به خاطر لجبازی معلم با دانش آموزان   نگوید هفته بعد پرسش از تمام درس ها به عمل می آید یا دوره می کنیم ! ووقتی اعتراض کنی می گویند  دانش آموز باید  همیشه آماده باشد  همیشه بتواند 20 بگیرد و پاسخ دهد ! مگر ما جان نداشتیم ! باید 30 عدد شلنگ در دست راست و 30 تا در دست چپ هر روز سهمیه مان بود !  و جالب است با نادانی تما م بر خی می گویند یادش به خیر همان دوران بهتر از الان بود  چه وقت  دانش آموز می توانست در برابر  معلم حرفی بزند ؟! ( یعنی به نوعی طرفداری کردن معلم ها  از روش های شکنجه  گوانتانامو و نازی ها ! ) و تازه برخی والدین کم سواد و نا آگاه به مدارس مراجعه کرده و میگویند : آقای مدیر  شما اختیار سر این بچه را دارید  تا می توانید کتکش بزنید و آدمش کنید !

             یه موقعی حدود 10 سال پیش  در خبر ها دیدیم که در آمریکا در یک مدرسه  آوردن  هر نوع خودکار و مداد قدغن است !  و  شاید عده ای  تصور می کردند  آمریکائی ها  چقدر نادان هستند روش های  جدید آموزشی را نمی دانند !  ولی این روزها پی میبریم که کار درست را آنها کرده اند ، زیرا دانش آموز را مجبور می کنند به جای ساکت نشستن در کلاس  برود و در آزمایشگاه تحقیق کند و با  دوربین و میکروسکوپ و غیره کار کند و یا نمایش و سرود اجرا کند و هزاران کار دیگر که در ایران توسط همین معلم های علامه دهر ! به عنوان ضایع شدن زمان آموزش پنداشته می شود . پس همین معلم بیاید جواب دهد که  اگر 3 ماه بعد از سال تحصیلی از هر دانش آموز امتحان بگیرند ایا 10 خواهد گرفت ؟

      البته و صد البته کدامیک از خوانندگان این مطلب  متن کتابهای 2 سال پیش خود را کاملا حفظ هستند ؟ کجا می رود آنهمه معلومات حفظی و بدرد نخور که هیچ گاه از حالت انتزاعی خارج نمی شود و کلا " کارایی چندان ندارد ؟ 

 پس یک نتیجه کلی بگیریم :www.roz5.com

        اعمال فشار بر دانش آموزان برای پرسش و نمره و دقت و سکوت صرف  هیچ فایده ای نخواهد داشت  و جز بر افزایش افراد مضطرب و  افسرده  در جامعه که در معرض تزریق و خود کشی و مواد مخدر و قرص  خواهند بود ، هیچ کمکی نخواهد کرد !

چرا دختر ها و پسر های  امروزه در اینترنت  فقط  دنبال  دوست دختر و دوست پسر و همسریابی و عکس ها ی دختران و پسران زیبا و دوربین مخفی و تصاویر موبایل  و ..  می گردند و کسی از آنها یا والدینشان به فکر انتقاد از شیوه های آموزش و پرورش و  تربیتی جدید نیست ؟ مسلم است که تحولات زمان زیادی را می طلبد و هر تحول به سادگی توسط یک وزیر  به وجود نخواهد آمد  و یک نفر در این راستا مقصر یا موفق نیست اما  ، مسئولان محترم وزارت آموزش و پرورش و مدیران کل آموزش و پرورش استانها و مسئولین آموزش شهرستان ها باید  در رسیدگی به این موضوعات  جدی تر باشند و نگذارند اشتباهات گذشته باز هم تکرار شود ، کاش بازرس های محترم نیز فقط از معلم و مدیر نمره نخواهند و معلم یا مدیر را زیر فشار نگذارند که پس چرا در دفتر نمره ، نمره دانش آموزان زیاد نیست ، چرا پرسش کم شده است ؟ چرا فعالیت ندارید ؟ چرا و چرا و چرا ... به جای اینها بروند ببینند  چند بار آزمایشگاه رفته ؟ چند بار کار عملی انجام شده ؟ چند بار به گردش علمی رفته اند  چند بار  مراسم شاد در مدرسه اجرا شده  چه فعالیت هایی برای تغییر روحیه دانش آموز انجام شده  و ایا دانش آموز رغبت دارد بیاید مدرسه یا نه  اگر نه چرا و عوامل را بررسی کنند ، همه معلمان و مدیران می دانند ( و اگر نمی دانند    نباید این پست های مهم را اشغال کنند ) آمار خود کشی جوانان و نوجوانان در خرداد ما ه هر سال رو به افزایش می رود البته فقط آنهایی که پایشان به بیمارستان و اورژانس کشیده می شود را می گویم  ،  آمار واقعی خیلی بیشتر از این حرفهاست زیرا والدین برای اینکه آبروی چند ساله شان از دست نرود  شروع می کنند هزار کوفت و زهر مار به بچه خود می دهند تا بالا بیاورد و  کارش به بیمارستان نکشد ! یا ....www.roz5.com

      راستی اگر کسی سراغی از  فیلم مستند مشق شب داشت  من رو در جریان بزاره .   متاسفانه من با سرچ در اینترنت هیچ کدام از اون عزیزان را پیدا نکردم تا حداقل یک تشکر  خشک و خالی داشته باشم و یه جوری فیلم رو دریافت کنم تا مورد استفاده افراد دیگر  قرار بگیرد. 

  با تشکر  ، نظری داشتین ایمیل بزنید  به این آدرس در یاهو دات کام    ali_soop(برای در امان ماندن از شر  تبلیغات اینترنتی که به ایمیل ها ارسال می شود  آدرس با اتسان نوشته نشده است و خودتان وارد کنید )  مطلب از وبلاگ بیجار13

**************************

آثار سوء تنبیه در مدارس نباید نادیده گرفته شود ! تنبیه فقط به تنبیه بدنی اطلاق نمی شود!
شیرزاد عبداللهی
آدم بزرگ ها، عدد و رقم دوست دارند. وقتی با آن ها از دوست تازه یافته ای حرف می زنید هیچ وقت درباره مطالب اساسی چیزی از شما نمی پرسند. هیچ وقت به شما نمی گویند: آهنگ صدایش چطور است؟ چه بازی هایی دوست دارد؟ آیا پروانه جمع می کند؟ بلکه می گویند: چند سالش است؟ چند برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ آن وقت است که خیال می کنند او را شناخته اند.» همه آدم بزرگ ها زمانی بچه بوده اند. اما دنیای کودکی را به یاد نمی آورند. اگر به آنها بگویی: «من یک خانه قشنگ از آجر گلی رنگ دیدم با گل های شمعدانی لب پنجره هایش و کبوترهایی روی پشت بامش» آنها نمی توانند این خانه را مجسم کنند. باید به آنها بگویی من یک خانه صدهزار فرانکی دیدم تا آنها با صدای بلند بگویند: چه قشنگ! آدم بزرگ ها نقاشی، قصه شاه پریان، راز و مرز ستاره ها و جنگل های کهن را دیگر نمی فهمند.
آنها دنبال چشم و هم چشمی، جمع کردن مال، خودپسندی، قدرت، دستور دادن و اطاعت از دستور هستند. من از تصور اینکه اگر «شازده کوچولوی» قصه آنتوان دو سنت اگزوپری در سال ۱۹۴۳ پس از عبور از شش سیاره، به جای صحرای آفریقا در حیاط یکی از مدارس ما فرود می آمد بر خود می لرزم. تصور کنید با ناظم ترکه به دست مدرسه که نگاه تند و جستجوگر او لرزه بر اندام هر کودکی می انداخت روبرو می شد و در پاسخ به این سئوال ناظم که: «تو اینجا آمده ای چه کار؟» می گفت: «در سیاره ام با یک گل میانه ام شکرآب شده» .
ناظم جلو همه دانش آموزان او را به چوب و فلک می بست تا دیگر از این حرف های عجیب و غریب نزند. موهای بلند او را با قیچی راه راه می کرد و مسیر داستان به کلی عوض می شد.
نزدیک به صد سال از تاسیس مدارس نوین در کشور ما می گذرد. اما تئوری تربیتی «تا نباشد چوب تر ...»هنوز کمابیش بر نظام آموزشی و تربیتی ما حاکم است. ایجاد نظم از طریق زور، سرکوبی تمایلات طبیعی کودکان ، حاکمیت مطلق معلم در کلاس و مدیرو معاون در مدرسه، نفی پرسش و چون و چرا، آموزش از طریق انتقال معلومات خام پراکنده به مغز دانش آموز و تاکید بر اهمیت حافظه. مدارس جدید را به قفسی تنگ برای کودکان تبدیل کرده است. البته امروز در مدارس ما از خشونت عریان به سبک ۵۰-۴۰ سال پیش خبری نیست. ناظم مدرسه که امروز به او «معاون» می گویند دیگر ترکه ای در دست ندارد. اما اشکال جدیدتری از خشونت جایگزین شده است. داد و فریاد، تحقیر دانش آموز، اهانت، اخراج از کلاس، کسر نمره و موارد نادری از تنبیه بدنی جای چوب و فلک را گرفته است.
از جمله زمینه های بروز خشونت در مدارس تراکم بالای دانش آموزان، کمبود فضاهای عمومی و ورزشی در مدارس، برنامه های خشک آموزشی، ناهمگونی تربیتی و علمی دانش آموزان یک کلاس را می توان نام برد.
نظم مطلوب در مدارس چگونه نظمی است؟ کدام کارها در مدرسه تخلف انضباطی محسوب می شود؟
پاسخ روشنی برای این پرسش ها وجود ندارد. نظم، تربیت، ادب و... مفاهیمی هستند سیال و تابع سلیقه و برداشت معلمان و مربیان.عجیب اینکه، رفتارهایی مانند گوشه گیری، سربزیری، غمگین بودن و اطاعت محض را که روانشناسان آنها را علائم افسردگی می دانند، تشویق می کنیم. ملاک موفقیت یک نظام آموزش و پرورش این است که کودکان با علاقه به مدرسه بیایند و با اکراه آن را ترک کنند. محیط های تربیتی مانند خانه و مدرسه باید دلپذیر کودکان باشد. کودکان در مدرسه باید مهارت های زندگی را بیاموزند و مهم تر از آن فرصت تمرین این مهارت ها در کلاس و مدرسه فراهم باشد. در آموزش و پرورش نوین کودکان با مفاهیمی مانند حفاظت از محیط زیست، حقوق شهروندی، مردم سالاری، همکاری و احترام به حقوق دیگران آشنا می شوند.وقتی این آموزش ها موثر است که کودک در مدرسه، خانه و جامعه این مفاهیم را عملا به کار ببرد. در آموزش و پرروش ما آموزش این مفاهیم از حدتئوری فراتر نمی رود و حتی گاهی صورت طنز آمیز پیدا می کند. کلاس ۴۰ نفره ای را مجسم کنید که مربی مشغول آموزش درس «مهارت های زندگی» است. مربی می خواهد دمکراسی و احترام به حقوق دیگران را تدریس کند. اما دانش آموزان که می دانند این درس نه امتحان دارد و نه نمره،کلاس را روی سرشان گذاشته اند. مربی برای ایجاد نظم مجبور می شود بر سر دانش آموزان فریاد بزند. دو سه نفری را از کلاس اخراج کند. دانش آموزان از ترس ساکت می شوند. حالا دیگر کلاس آماده تدریس است. مربی در تئوری دمکراسی را می آموزد و در عمل درس دیکتاتوری می دهد و جالب این است که ما به این تناقضات عادت کرده ایم.
نتیجه چنین روش هایی، پرورش دانش آموزانی است با گفتار و رفتار دوگانه. تربیت ،فرآیندی پیچیده است و علاوه بر مدرسه، نظام هایی مانند خانواده، رسانه ها، مساجد و منابر و نهادهای مدنی و ده ها عامل دیگر بر آن مؤثرند. نمی توان به تنهایی از آموزش و پرورش انتظار معجزه داشت. در این تردیدی نیست که ما علیرغم پیشرفت های مادی، هنوز فاقد یک تئوری تربیتی منسجم و متناسب با توسعه و پیشرفت جامعه مان هستیم. از هر کدام از ما سئوال کنند، بزرگترین سرمایه گذاری خود را فرزندانمان می دانیم و برای برآوردن نیازهای مادی آ نها مانند غذا و لباس و مسکن دست به فداکاری های بزرگ می زنیم. اما همگی از آموزش و تربیت فرزندانمان غافلیم و اسیر رفتارهای خودبخودی و غریزی هستیم. پس تعجب نکنید که محصول ۱۲ سال تعلیم و تربیت فرزندان ما در خانه و مدرسه و جامعه، انسان هایی است، گیج و گم و سرگردان و بی هدف هستند. به جای فرافکنی و دیگران را مقصر دانستن صادقانه به این سئوال پاسخ دهیم. نقش ما در ایجاد این وضعیت نابسامان چیست؟ و ما چه کاری می توانیم انجام دهیم.http://www.hamshahrionline.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.